کنگره جهانى
کودکان کار،
دادخواستى عليه نظام سرمايه دارى و فراخوانى به بشريت
اولين کنگرهى جهانى
کار کودکان کارگر در روزهاى ١٣-١٠ ماه مه در شهر فلورانس ايتاليا با شرکت ٢٥ کودک
کارگر نماينده از کشورهاى آفريقا، آمريکا، آمريکاى لاتين و آسيا و ١٤٧ کودک همراه
-که در مجموع از ٥٠ کشور جهان گرد آمده بودند- برگزار شد. اين کنگره تا آن جا که
به بيان حق طلبانهى کودکان کارگر شرکت کننده در آن برمىگردد، بى شک يکى از
شورانگيزترين تظاهرات کارگران و تهى دستان عليه برده دارى سرمايه در جهان معاصر است.
پيشينه مقولهى کار کودک و استثمار وحشيانهى کودکان و تراژدى کار کودکان، به دنبال
حيات کوتاه و تلاشهاى پر ثمر «اقبال مسيح»، کودک کارگر ١٢ ساله پاکستانى، و مرگ
دلخراش وى به دست عوامل سرمايه در افکار عمومى بينالمللى انعکاس يافت و براى اولين
بار پرده از روى جنايتى که عليه اسپارتاکوسهاى کوچک قرن ما مىرود، کنار کشيده شد.
پروسهاى نه ساله از آن هنگام تا تشکيل اين کنگره طى شده است، که رژهى جهانى
کودکان عليه کار بردگى و پر مخاطره در سالهاى ٩٨ و ٩٩، تصويب کنوانسيون منع کار پر
مخاطرهى کودکان، سمينارها، کنفرانسها، سازماندهىها و تلاشهاى بى شمار ديگر از
ويژگىهاى اين حرکتاند.
شرکت کنندگان در اين کنگره، جدا از کودکان کارگر، کودکانى که براى امر هم سن و
سالان شان تلاش و فعاليت مىکنند نيز به منظور حمايت و همراهى آنان حضور داشتند.
جداى از کودکان و سازمانهاى مدافع حقوق کودکان، نمايندگان يونسکو، يونيسف، سازمان
جهانى کار، فدراسيون اتحاديه هاى آزاد، نمايندگان اتحاديه هاى کارگرى، وزيران
کشورهاى مختلف، و نمايندهى بانک جهانى نيز به اين کنگره به منظور پاسخ گويى به
سئوالات کودکان دعوت شده بودند. سئوالهاى واقعى و محکم کودکان دربارهى علل وجود
کار کودک و بى عملى اين بزرگ ترها در اين باره، شورانگيزترين و گرم ترين بخش اين
کنگره بود.
جنبش لغو کار کودک
«گلوبال مارش» يا رژهى جهانى عليه کار کودک، يکى از زنده ترين جنبشهاى
اجتماعى موجود است. به همان نسبت که استثمار وحشيانه از بردگان ارزان در عرصه هاى
اقتصادى بيشتر مىشود، به همان نسبت که از حقوق و مزاياى اجتماعى طبقهى کارگر
کاسته مىگردد و کارگران بيشتر و بيشتر بيکار مىشوند، به تعداد کودکان کارگر، از
کارگران کوچک معادن و کارخانه هاى بزرگ صنعتى گرفته تا فروشندگان خيابانى، افزوده
مىگردد.
کودکان کارگر در طول اين کنگره با بيانى روشن در توضيح وضعيت کار و زندگىشان،
بارها و بارها بر اين واقعيت تکان دهنده تاکيد نمودند.
جنبش لغو کار کودک به مثابه يک جنبش عميقا و تا مغز استخوان طبقاتى و به معنى يک
جنبش وسيعا اجتماعى که گرايشات مختلف اجتماعى را در خود جاى داده است، دوران حساسى
از سرنوشت خود را طى مىکند. اين جنبش در غياب يک حمايت راديکال و سوسياليستى در
معرض خطر تبديل به زائدهى برنامه هاى نيم بند و بى تاثير خود مسببين فاجعهى کار
کودک، مثل بسيارى از NGO هاى موجود، است. مسالهى کودکان يکى از حساسترين و عاطفه
برانگيزترين معضلات و پديده هاى اجتماعى دنياى معاصر است و درست به همين دليل از آن
سوء استفادههاى فراوانى صورت گرفته و مىگيرد. کسانى که براى امر کودک تلاش
مىکنند، على رغم دل سوزى و وابستگى عاطفى اکثريت مردم به اين پديده، متاسفانه زياد
نيستند. اما آنها که به نام کودکان از کودکان سوء استفاده مىکنند، بى شمارند. فقط
هم سرنوشتان اين کارگران کوچک و بردگان ارزاناند که مىتوانند و بايد در صف مبارزه
عليه کار کودک، پيشاپيش اين خردسالان حرکت کنند: سوسياليستها، کارگران و جنبش
کارگرى. طبعا مقولهى کار کودک، اشک و رقت بسيارى از افراد را در مىآورد، و
انسانهاى شريف و آزادهى زيادى هم هستند که مىخواهند به کودکان کمک کنند، اما در
جنبش لغو کار کودک، اين هم سرنوشتان کودکان هستند که بايستى سهم بيشترى به عهده
بگيرند و يا اصولا اداى سهم کنند.
نکتهى جالب اين کنگره آن بود که کودکان در قطع نامهى پايانى کنگره از حقوق
کارگران صحبت مىکنند و خواستار تشکل، بيمه و وسايل ايمنى محيط کار براى کارگران
مىشوند. اما متقابلا کمتر بخشى از جنبش کارگرى، به مقولهى کار کودک به عنوان يک
جز، لايتجزاى مبارزه براى دست يابى به حقوق و جلوگيرى از اخراج و بيکارى خود، حرفى
زده است.
فضاى حاکم بر کنگره
کنگرهاى که بخشى و بخش مهمى از موجوديتاش را مديون زندگى و فعاليت اقبال مسيح
و جنبهى دلخراش و افشا کنندهى مرگ اين نمايندهى صريح کودکان کارگر بود، حتا يادى
از اقبال نکرد. انتظار من اين بود که اين کنگره با يک دقيقه سکوت به ياد اقبال
برگزار مىشد، نه از سر فرهنگ شهيد پرورى و قهرمان سازى مرسوم، بلکه به دليل
يادآورى عمق فاجعه و جنايات سرمايه دارى و ضرورت حمايت و پشتيبانى از اين بردگان
خردسال.
از اقبال مسيح حرفى به ميان نيامد، تا چهرهى بزک کردهى نمايندگان دولتها گرد
نگيرد؛ تا جدى بودن و جنبهى «جنگ رو در رو» داشتن اين حرکت عيان نشود؛ تا جنبهى
مسيح وار سرمايه دار بخشنده و صدقه پرداز و مهربان دولتهاى نازنينى که مىخواهند،
اما گويا به دليل مشکلات عديده، توان ريشه کن کردن کار کودک را ندارند، برجسته شود!
و مورد انتقاد بيش از اين قرار نگيرند!
برخورد کشور ميزبان، ايتاليا
دولت ايتاليا با عدم صدور ويزا براى ٢٥٠ کودک کارگر نماينده به بهانهى «ريسک
امنيتى داشتن حضور اين کودکان براى دولت ايتاليا» و صدور ويزا براى فقط ٢٥ کودک
نماينده از آسيا، آفريقا و آمريکاى مرکزى، خود به خود ماهيت شرکت اين نهادها و
دولتها را از يک طرف و جنبهى جنگ و دادخواست واقعى حرکت کودکان عليه اين نظام را
از طرف ديگر بيان کرد.
سئوالهاى کودکان و جوابهاى نمايندگان دولتها و سازمانهاى جهانى
استدلالهاى صريح و کوبندهى کودکان در مقابل طفره روىها و توجيحات متعارف: کار
کودک را مقولهاى فرهنگى خواندن و به سنت خانوادهها نسبت دادن، که از سوى ميزگرد
بزرگ ترها -که وزرا و نمايندگان رسمى کشورها بودند- مطرح مىشد، افشاگرانه ترين و
جالب ترين بخش کنگره بود.
اشکهاى تمساح خانم نمايندهى بانک جهانى با سکوت و بيانات وزير رفاه ايتاليا نيز
با هو کردن و تمسخر و همهمهى کنگره همراه بود.
آخرين کلام اين کنگره نه تنها نشان دهندهى واقعيت تلخ کار کودک بود، بلکه اين
حقيقت دلخراش را نيز در خود مستتر داشت که اين کارگران کوچک و بردگان ارزان، نه
تنها استثمار مىشوند، بلکه مسئوليت دفاع از حقوق شان هم به عهده خودشان قرار گرفته
است. و اين خود نقض قرض است. - در اين جا منظور حرکت «گلوبال مارش» به عنوان يک
ضرورت تاريخى نيست، بلکه رسميت دادن به فعاليت کودک براى امر خويش از طرف سازمانها
و نهادهاى ذيربط است.- اين جامعهى بزرگ سال است که بايد براى الغاى کار کودکان
بکوشد. اين جامعهى بزرگ سال است که مسئول و موظف است از کودکان نگه دارى کند. گوش
فرا دادن به نيازها و نظرات کودکان در زمينه هاى مربوط به آنها، با به کار گرفته
شدن آنان حتا در زمينهى مبارزه عليه کارشان فرق مىکند. اين جا هم فرهنگ بزرگ سال
و جامعهى پدرسالار، مثل قربانيان هر تبعيض و بى حقوقى ديگرى در جامعه چون کارگران
و زنان، مسئوليت تلاش را بر عهدهى خود قربانى گذاشته است. تبديل کردن اين کنگرهها
به محلى براى ذکر مصيبت و تقاضا از دولتها، در عوض شدت بخشيدن به توان اين جنبش از
پائين، خطرى است که جنبش لغو کار کودک را تهديد مىکند. با حضور فعال و زنده نگه
داشتن اين جنبش مىتوان به رفقاى کارگر کوچکمان در امر مهمشان براى از بين بردن
کار کودک کمک کرد و اجازه نداد که اين حرکت به مجموعهاى از بحثهاى از بالا، و
مجموعهاى از قرارها براى عمل نکردن،، تبديل شود.
«جمعيت الغاى کار کودکان در ايران» به سهم خود از تمامى شما دعوت مىکند که به اين
جنبش بپيونديد.
سوسن بهار
دبير «جمعيت الغاى کار کودکان در ايران»
٢٠ مه ٢٠٠٤